ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
همیشه همه چیز این قدر خوب تموم نمیشه :
بارها و بارها این انیمیشن کوتاه رو نگاه کردم ... داستانش برام خیلی آشناست ؛ ولی هربار از خودم پرسیدم : "تغییر خودم به چه قیمتی بود؟"
قبلا اعتقادی بهش نداشتم
البته هنوز هم ندارم
حتی با وجود همه تغییراتی که پدید اومده ...
قبلا (حدود دو سال قبل) با خودم تصویرهای جشن فارغ التحصیلی آینده رو مجسم می کردم ...
الان حتی فکر اینکه توی جشن فارغ التحصیلی شرکت کنم هم برام مسخره است
قبلا دوست داشتم با علاقه کار کنم و به یک عده از افراد که شاید بتونم براشون مثمر ثمر باشم ، کمک کنم ...
الان راحت شدن از دست خیلی چیزها برام یک رویاست
با وجود همه تغییراتی که ایجاد شد ، اصلا نمیخوام بگم که مرور زمان خیلی چیزها رو عوض میکنه ...
کاش میشد که در همین لحظه ... در لحظه لحظه های نوشتن ، ساعت و زمان متوقف میشد و بدون خشکیدن چشمه واژه ، فقط و فقط می نوشتم ...
یه وقت هایی هست که آدم یه کاری میکنه ، فکر میکنه چقدر میتونه دل یه نفر رو باهاش شاد کنه ...
بعد چند وقت میفهمه که چقدر حماقت بوده اون کار
و اون دقیقا وقتیه که دل نوشته هات میفته دست بقیه افراد و یا وقتی که بقیه از کارت آگاه میشن ...
خوب آدم ... همون اول از چند تا آدم عاقل مشورت بگیر که اینجوری نشه
نه کسی رو الکی باد کرده باشی ، نه خودت رو کوچیک کرده باشی ، نه آبروریزی بشه وقتی کسی فهمید و نه اینکه خاطرات بد بیشتر توی ذهنت بمونه ...
...
خجسته باد نام خداوند، نیکوترین آفریدگاران
که تو را آفرید
از تو در شگفت هم نمی توانم بود
که دیدن بزرگیت را، چشم کوچک من بسنده نیست
مور، چه می داند که بر دیواره ی اهرام می گذرد
یا بر خشتی خام.
تو، آن بلندترین هرمی که فرعونِ تخیّل می تواند ساخت
و من، آن کوچکترین مور، که بلندای تو را در چشم نمی تواند داشت ...
...
ادامه مطلب ...
زندگی توی آدم ها بهتره ... برگشتیم به زندگی آدم ها
ما که رفتیم نگران ... تو بمان با دگران ...!!!