دوستانه ۳۲۱

دانشگاه سبزوار و دوستان

دوستانه ۳۲۱

دانشگاه سبزوار و دوستان

"یک تکه اراجیف"

رفتم پیش چشم پزشک ؛ بعد از انجام معاینه بهم گفت : "17 سالته دیگه ..." !!! یعنی به قدری ذوق مرگ شدم که اگر خبر پاس کردن آزمون علوم پایه با نمره 198 رو بهم می دادند ، اینقدر خوشحال نمی شدم ...

دانیال حداد پنج‌شنبه 9 خرداد 1392 ساعت 00:49

نظرات 7 + ارسال نظر

دانیال پنج‌شنبه 9 خرداد 1392 ساعت 00:52

از این به بعد اراجیف رو تحت عنوان "یک تکه اراجیف" منتشر می کنیم...
امید است که مورد قبول واقع شود...

... پنج‌شنبه 9 خرداد 1392 ساعت 11:32

این هارو جز وبلاگ جای دیگه ای هم مینویسین مثل دفتر خاطرات‏?‏
واقعا جالبن.. آفرین.

راستش من سال 83 یک دفتر خاطرات تدارک دیدم که قصد داشتم همه اتفاقات مهم رو توش ثبت کنم . الان 9 سال از اون زمان میگذره و فقط حدود 50 تا خاطره توش نوشتم .
ولی این موارد رو که یه ذره جنبه طنز دارند ، برای شادی دل سایرین (حتی برای یک لحظه کوتاه) می نویسم و توی اون دفتر جایی ندارند ...
اگه اون دفتر رو بخونید بیشتر یاد سختی ها و قرض ها و بی پولی ها می افتین...!!!

... پنج‌شنبه 9 خرداد 1392 ساعت 12:06

چه بامزه.. اتفاقا دلم میخواد بخونمش.. منم تو بچگیام داستان مینوشتم اتفاقا رتبه هم میاوردم اما از وقتی راهنمایی شدم بیخیالش شدم..
نه, اشتباه نکنید؛ خب اینهام جزئی از خاطرات شیرینتون هستن.. بنویسیدشون..
شاید ی روز چاپ شن و من بهتون قول می دم اولین کسایی باشم که میخرمش.
موفق باشید.

این دفعه که رفتم خونه ، یه نگاهی خواهم انداخت به اون دفتر تا ببینم چیزی قابل بیان داره یا نه ... اگر داشت حتما یکیش رو روی وبلاگ می نویسم .
بله . حق با شماست ... هر چند که ... بگذریم ...
چاپ؟!!! اراجیف من؟!!!
ممنون . سلامت باشید

☺f@rz@n3h☻ پنج‌شنبه 9 خرداد 1392 ساعت 13:15

ای بابا خدا بده شانس...کجا بودند دقیقا این پرفسور؟؟واسه تقویت روحیه هرازچندگاهی بریم پیشش واللا

شما هم که با این حرفتون ضد حال زدید به من ...!!!
مگه من چند سالمه ؟!!! یادتونه یکی از همکلاسی ها گفتند 16 سالشون شده؟!!!
به هر حال اگر آدرس خواستید :
مشهد - بولوار امام خمینی(ره) - بیمارستان ناجا