ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
با احترام تمام به همه ی غیر بیشعورهای رشته پزشکی ، و با عذرخواهی از همه بی شعورهای عالم که دارم با این جمله بهشون توهین میکنم ؛ دانشجوهای پزشکی بی شعورترین موجودات زمین هستند مگر اینکه خلافش ثابت بشه ...
هر کسی هم مخالفه ، احتیاج به اظهارنظرش نیست ...
باز هم منم و بی خوابی شب قبل از کشیک
ان شاءالله خدا کشیک رو به خیر بگذرونه
چه خیال ها گذر کرد و گذر نکرد خوابی ...
من همون جزیره بودم ، خاکی و صمیمی و گرم
واسه عشق بازی موجها ، قامتم یه بستر نرم
یه عزیز دُردونه بودم ، پیش چشم خیس موجها
یه نگین سبز خالص ، روی انگشتر دریا
تا که یک روز تو رسیدی ، توی قلبم پا گذاشتی
غصه های عاشقی رو ، تو وجودم جا گذاشتی
زیر رگبار نگاهت دلم انگار زیر و رو شد
برای داشتن عشقت ، همه جونم آرزو شد
تو نفس کشیدی انگار ، نفسم برید تو سینه
ابر و باد و دریا گفتند ، حس عاشقی همینه
اومدی تو سرنوشتم بی بهونه پا گذاشتی
اما تا قایقی اومد ، از من و دلم گذشتی
رفتی با قایق عشقت سوی روشنی فردا
من و دل اما نشستیم چشم به راهت لب دریا
...
...
...
...