دوستانه ۳۲۱

دوستانه ۳۲۱

دانشگاه سبزوار و دوستان
دوستانه ۳۲۱

دوستانه ۳۲۱

دانشگاه سبزوار و دوستان

سال 97-90

توی هر گوشه ی این شهر ، دارم از عشق تو یادی

می سوزونه من رو یاد دلی که به من ندادی ...



نظرات 4 + ارسال نظر
رها یکشنبه 29 مرداد 1396 ساعت 15:04

گاهی بی رحم باش
با احساست
بی رحم باش و وقتی زخم خورد
از دستانِ تو
نوازشش کن
اشک بریز و بگو
چاره ای اگر غیر از این بود
چنین نمی کردم
گاهی احساس را به بهانه ی آزادیش
باید
کشت...

...
...
...
کاش توان این رو داشتم که با خودم روراست نباشم ...

رها یکشنبه 29 مرداد 1396 ساعت 16:45

چه فایده ای داره؟ روراست نبودن
تا کی؟

خوب الان روراست هستم که اینم !!!

الان خوبه همه چیز؟
نه خیلی

رها دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت 00:34

قرار نیست همه چیز همیشه خوب باشه قرارم نیست همیشه بد باشه
حتی اگه همه چیز خوب نباشه، روراست باشی بهتره
آخرش چی؟ چه فایده داره خودمونو گول بزنیم، از یه جایی باید تمومش کنی و تکلیفتو با خودت روشن کنی
"طاقت بیار میشه شنید خندیدن دلخواه رو"

خوب من که رو راست هستم !!! همون اول هم گفتم ... ای کاش نبودم تا نقاب به صورت میزدم

ولی در مجموع چون از استاد ترانه نوشتید، دم شما گرم ؛ به جان آدمیت ...

رها دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت 09:07

بله متوجه منظورتون شدم
خب اون حرفا از این بابت بود که دیدم از روراست بودنتون زیاد رضایت ندارید
البته،وقتی نقاب بزنی با مردم روراست نیستی نه با خودت
دم شما هم گرم
دم سیاوش هم گرم با ترانه هایی که خونده

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد